بت نفس
وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِی إِنَّ النَّفْسَ لأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ مَا رَحِمَ رَبِّیَ (یوسف53)
و من نفس خود را تبرئه نمىکنم چرا که نفس قطعا به بدى امر مىکند مگر کسى را که خدا رحم کند .
ما در دعواها خود را بر حق می دانیم و لذا ما را می برند پیش قاضی تا حکم کند. اما خوشا به حال کسی که مانند یوسف می گوید من خود را تبرئه نمی کنم و به گناه خود اعتراف می کند.
آنچه بدی است مال ماست و آنچه خوبی است هدیه است و وای به حال ما که مدعی شویم زیبا هستیم پولداریم و یا مومن هستیم و یا ....... مگر اینکه بدانیم هدیه است و مهم تر این که امانت و به آن خیانت نکنیم یعنی دزدی نکنیم.
مارکسیست ها می گویند مالکیت دزدی است و احساس مالکیت نه تنها دزدی است بلکه درد و عذاب آور است.
وقتی احساس آزادی می کنیم و مالک هیچ چیز نیستیم اوج شادی را تجربه می کنیم. پولدار طماع نمی تواند شاد باشد .
لذا می گویند بالاترین جوهر و ثروت ، احساس فقر است احساس اینکه هیچ چیز نداریم حتی بدن و ...
و احساس مالکیت مرض و بیماری است و درمان آن و شفای آن در فقر است .
__________________________________
خدایا به ما همه چیز بده اما ما را معتاد آن نکن زیرا اعتیاد عذاب است. می دانم که اثرات هر چیز به مرور کم می شود و در نهایت اثرات آن معکوس می شود. عادت کنیم به هیچ چیز عادت نکنیم .
اما من ضعیف معتاد ام و از قدرت برتر می خواهم مرا نجات دهد.