وَجَعَلْنَا مِن بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَیْنَاهُمْ فَهُمْ لاَ یُبْصِرُونَ
در پیش روی آنها سدی قرار دادیم، و در پشت سرشان سدی، و چشمان آنها را پوشاندهایم، لذا چیزی را نمیبینند!
سد و مانع و پرده دنیوی نمی گذارد آن سوی سد و مانع و پرده را ببینیم اما سدهای درونی که در قلب و جان ما هستند بر عکس عمل می کنند و نمی گذارند جلوی پای خود را نگاه کنیم و خداوند دوردستها نیست بلکه او نزدیک است (فانی قریب) این موانع و سدها چیستند؟ جوع و خوف
به عبارت دیگر هوس و هوای نفس . انسان گرسنه و دارای اشتها و شهوت ، غذا را نمی بیند وگرنه گرسنه نمی شد غذای ما خدای ماست و خدا نزدیک است . (الجوع طعام الله) خداوند به ما گرسنگی می دهد تا او را بخوانیم و نه غذا را !!!
خداوند همین نزدیکی است همین الان و همین جا اما هوس ما را از الان و از این جا دور می کند .
اما سدهای پشت سر ما(و من خلفهم سدا) چیستند؟
این سدها افسوس ها و ای کاش های ما و خاطرات گذشته هستند .
انسان حقیقت بین همین الان با خداست و خدا را در گذشته جستجو نمی کند و ما فکر می کنیم گذشته از الان بهتر بوده و اغلب آرزوی زندگی در گذشته را داریم و از حال بد می گوییم .
انسان عاقل تلاش می کند به یاد خدا و در نهایت با خدا باشد و خداوند را نقدا ببیند و درک کند و با او سخن بگوید و خداوند هم جوابش را بدهد و سخن خدا را بشنود.
اتَّقُوا مَا بَیْنَ أَیْدِیکُمْ وَمَا خَلْفَکُمْ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ |
از آنچه در پیش رو و پشتسر دارید بترسید امید که مورد رحمت قرار گیرید |
تقوا یعنی ترس از آرزوها و هوس ها و افسوس ها و ای کاش ها و ...
تقوا یعنی ترس از پریشانی ها و پشیمانی ها
تقوا یعنی ترس از دنیا
زیرا انسان در دنیا مدام یا در گذشته است و یا در آینده و از خداوندی که در حال حضور دارد غافل است. مگر ذکر بگوید و قلبا با خدای حاضر و ناظر باشد.
چشم ما کور است و گوش ما کر و فقط فکر ما و خیال و وهم ما دائما در کار است تا ما نبینیم و نشنویم.
چرا ما از حال می ترسیم؟؟
زیرا در زمان حال بودن یعنی مردن نفس و نفس ما تنها با آرزوها و خاطرات زنده است تنها در زمان موهوم گذشته و آینده نفس می کشد .
واقعیت یعنی حال و توسعه یعنی رسیدن به واقعیت موجود و رشد یعنی توسعه و یعنی بازگشت به خویشتن خویش یعنی خدایی که همین نزدیکی است.
وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیَسْتَجِیبُواْ لِی وَلْیُؤْمِنُواْ بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ(بقره186)
و هنگامی که بندگان من از تو درباره من سؤ ال کنند بگو) من نزدیکم! دعای دعا کننده را به هنگامی که مرا میخواند پاسخ میگویم، پس آنها باید دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان بیاورند تا راه یابند (و به مقصد برسند).
در راه خدا مقصد کجاست؟
مقصد همان مبدا است و لذا تنها راه رسیدن به مقصد رسیدن به مبدا است و این فقط با توبه میسر است و باز گشت به خودمان و خداوند را در طبیعت جستجو کرد و نه در ماوراء آن !!!
قرآن این را به ما می گوید و دائما مظاهر طبیعی در قرآن اولویت دارند و نام سوره های قرآن را ببینیم تا باور کنیم.