نماز

نماز

هدف خلقت و هدف دین ،نماز و یاد خداست
نماز

نماز

هدف خلقت و هدف دین ،نماز و یاد خداست

لباس گرسنگی و ترس(۳)

بسم الله الرحمن الرحیم 

 

الا ان اولیاء الله لاخوف علیهم و لا هم یحزنون (یونس۶۲) 

 

انسان وقتی با خداست  لباس تقوا می پوشد اما وقتی از خدا دور می گردد لباس ترس و غم می پوشد لباس غم همان لباس گرسنگی است. 

وَلِبَاسُ التَّقْوَىَ ذَلِکَ خَیْرٌ (اعراف۲۶) 

 

غذا همیشه آماده است اما شخص گرسنه نمی بیند و خداوند حضور دارد اما ما در خواب غفلتیم. 

 

لذت طلب دردطلب است اما خدا طلب برایش تفاوتی نمی کند زیرا در هر دو خدا را می طلبد.  

لباس گرسنگی و ترس(۲)

وَجَعَلْنَا مِن بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَیْنَاهُمْ فَهُمْ لاَ یُبْصِرُونَ ﴿یس۹﴾  

 در پیش روی آنها سدی قرار دادیم، و در پشت سرشان سدی، و چشمان آنها را پوشانده‏ایم، لذا چیزی را نمی‏بینند! 

 

سد و مانع و پرده دنیوی نمی گذارد آن سوی سد و مانع و پرده را ببینیم اما سدهای درونی که در قلب و جان ما هستند بر عکس عمل می کنند و نمی گذارند جلوی پای خود را نگاه کنیم و خداوند دوردستها نیست بلکه او نزدیک است (فانی قریب)  این موانع و سدها چیستند؟ جوع و خوف  

 

به عبارت دیگر هوس و هوای نفس . انسان گرسنه و دارای اشتها و شهوت ، غذا را نمی بیند وگرنه گرسنه نمی شد غذای ما خدای ماست و خدا نزدیک است . (الجوع طعام الله) خداوند به ما گرسنگی می دهد تا او را بخوانیم و نه غذا را !!! 

خداوند همین نزدیکی است همین الان و همین جا اما هوس ما را از الان و از این جا دور می کند .  

اما سدهای پشت سر ما(و من خلفهم سدا) چیستند؟  

این سدها افسوس ها و ای کاش های ما و خاطرات گذشته هستند . 

انسان حقیقت بین همین الان با خداست و خدا را در گذشته جستجو نمی کند و ما فکر می کنیم گذشته از الان بهتر بوده و اغلب آرزوی زندگی در گذشته را داریم و از حال بد می گوییم . 

 

 انسان عاقل تلاش می کند به یاد خدا  و در نهایت با خدا  باشد و خداوند را نقدا ببیند و درک کند و با او سخن بگوید و خداوند هم جوابش را بدهد و سخن خدا را بشنود. 

 

 اتَّقُوا مَا بَیْنَ أَیْدِیکُمْ وَمَا خَلْفَکُمْ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ ﴿یس45﴾

 از آنچه در پیش رو و پشت‏سر دارید بترسید امید که مورد رحمت قرار گیرید

 

تقوا یعنی ترس از آرزوها و هوس ها و افسوس ها و ای کاش ها و ... 

تقوا یعنی ترس از پریشانی ها و پشیمانی ها  

تقوا یعنی ترس از دنیا 

زیرا انسان در دنیا مدام یا در گذشته است و یا در آینده و از خداوندی که در حال حضور دارد غافل است. مگر ذکر بگوید و قلبا با خدای حاضر و ناظر باشد.

 

چشم ما کور است و گوش ما کر و فقط فکر ما و خیال و وهم ما دائما در کار است تا ما نبینیم و نشنویم.   

 

چرا ما از حال می ترسیم؟؟ 

زیرا در زمان حال بودن یعنی مردن نفس و نفس ما تنها با آرزوها و خاطرات زنده است تنها در زمان موهوم گذشته و آینده نفس می کشد . 

 واقعیت یعنی حال و توسعه یعنی رسیدن به واقعیت موجود و رشد یعنی توسعه و یعنی بازگشت به خویشتن خویش یعنی خدایی که همین نزدیکی است. 

 

وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیَسْتَجِیبُواْ لِی وَلْیُؤْمِنُواْ بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ(بقره186) 

 و هنگامی که بندگان من از تو درباره من سؤ ال کنند بگو) من نزدیکم! دعای دعا کننده را به هنگامی که مرا می‏خواند پاسخ می‏گویم، پس آنها باید دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان بیاورند تا راه یابند (و به مقصد برسند). 

 در راه خدا مقصد کجاست؟ 

مقصد همان مبدا است و لذا تنها راه رسیدن به مقصد رسیدن به مبدا است و این فقط با توبه میسر است و باز گشت به خودمان و خداوند را در طبیعت جستجو کرد و نه در ماوراء آن !!! 

قرآن این را به ما می گوید و دائما مظاهر طبیعی در قرآن اولویت دارند و نام سوره های قرآن را ببینیم تا باور کنیم.

لباس گرسنگی و ترس(۱)

 بسم الله الرحمن الرحیم

جوع یعنی چه:گرسنگی و اشتیاق و هوس و احساس فقر و خماری و شهوت ... 

دو بلای درونی وجود دارد که از بلایای بیرونی بدتر است و اساسا بلای بیرونی زمانی بلا محسوب می شود که این دو باشند این دو جوع و خوف هستند. 

 

فَکَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللّهِ فَأَذَاقَهَا اللّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا کَانُواْ یَصْنَعُونَ (نحل ۱۱۲) 

به نعمتهاى الهى کفران‏ورزید، و سپس خداوند به کیفر کار و کردارشان بلاى فراگیر گرسنگى و ناامنى را به آنان چشانید
وقتی انسان نعمت خدا را ندید دچار هوس و شهوت و گرسنگی می شود که به نظر من هر سه یکی هستند . و سپس ترس او را می گیرد ترس از عواقب گناه ناشی از هوس !!!! 

وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِّنَ الْخَوفْ وَالْجُوعِ  (بقره۱۵۵)

 قطعا شما را به چیزى از [قبیل] ترس و گرسنگى و .....مى‏آزماییم  

ترس و گرسنگی دو بلایی هستند که خداوند ما را بوسیله ی آن آزمایش می کند و ما اگر جزو صابرین باشیم در موقع مواجهه با آن می گوییم ما بسوی خدا رجوع می کنیم (انالله و انا الیه راجعون) تنها خداوند است که میتواند عطش گرسنگی ما و ترس ما را درمان کند . (الابذکرالله تطمئن القلوب) اداره بیمه و غذا و مادیات فقط یک مسکن هستند که چند ساعتی اثر می کنند و سپس دوباره ترس و خماری و کمبود و ... 

 

 الَّذِی أَطْعَمَهُم مِّن جُوعٍ وَآمَنَهُم مِّنْ خَوْفٍ  (قریش۴)

همانکس که آنها را از گرسنگی نجات داد و از ناامنی رهائی بخشید 

 

پس انسان باید خدا را بخواهد نه غیر خدا که هیچ و پوچند و فقط ظاهری بدون باطن هستند . اسمی بدون مسمی. 

اگر ما خدا را بخواهیم و بخوانیم این باطن نماز است و در مقابل هم خداوند ما را می خواهد و می خواند که این نماز خداست بر ما.  

أُولَئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ (بقره۱۵۷) 

افراد صبور در فقر و ترس و جوع خدا را می خواهند و خداوند هم برآنها صلوات می فرستد یعنی به یاد آنهاست (اذکرونی اذکرکم) یاد خدا نماز ماست و یاد ما کردن خدا نماز اوست.  

رحمان و رحیم

بسم الله الرحمن الرحیم 

اولا ببینیم از نظر لغتی معنای آن چیست؟ 

 

رحمن صیغه مبالغه است و دلالت بر کثرت رحمت دارد و چون رحمت خداوند در دنیا شامل حال تمام موجودات و تمام انسان ها چه مؤمن و چه کافر می شود او را رحمن می خوانیم. 

رحیم نیز همانند رحمن از ریشه رحمت گرفته شده است اما تفاوتش با رحمن در اینجاست که رحیم صفت مشبهه است و دلالت بر ثبوت و دوام دارد لذا به کسی اطلاق میشود که دارای رحمت دائم و همیشگی باشد. 

منبع:http://p-asiyeh.blogfa.com/post-80.aspx 

 رحمان و رحیم یعنی رحمت او همگانی و همیشگی است

فرق مومن و ملحد در چیست؟ 

 

رحمان را هر دو درک می کنند یعنی هم مومن و هم ملحد رحمت خدا را درک میکنند هوا و غذا و ماشین و باغ و همسر و بچه و .... هر دو ممکن است داشته باشند . 

اما رحیم را هر دو درک نمی کنند رحمت خدا همیشگی است اما مشرک و ملحد انکار می کند چگونه؟؟ با نق زدن و غصه و اضطراب و دلهره و آشفتگی و عصبانیت و خشم و ....زیرا انسان وقتی احساس بدی دارد که غضب خدا را درک میکند و نه رحمت او . 

مومن درجه یک دائم الشکر و دائم الخوش است زیرا در همه چیز رحمت را می بیند تسلیم و راضی به اراده ی خداست خداوند را وکیل گرفته و اراده ی او را اراده ی خود می داند و علم او را بر جهل خود ترجیح می دهد .