نماز

نماز

هدف خلقت و هدف دین ،نماز و یاد خداست
نماز

نماز

هدف خلقت و هدف دین ،نماز و یاد خداست

متهم اصلی (15)

 

 اثبات خدا

 

ان الله یفعل ما یشاء و لا یفعل ما یشاء غیره احدا 

 

تا حالا فکر کردید که هیچ کس نمی تواند هرکاری را که دلش می خواهد انجام دهدو فقط بعضی از امیالش قابل تحقق است ؟؟؟ 

مثلا من می خواهم گناه نکنم اما نمی توانم 

معتاد می خواهد ترک کند اما نمی تواند 

بیمار می خواهد خوب شود اما نمی شود 

اعدامی می خواهد اعدام نشود اما نمی تواند 

دانش آموز و دانشجو می خواهد نمره ی خوب بگیرد اما نمی گیرد 

می خواهم پولدار شوم اما نمی شود  

از دواج کنم اما نمی توانم 

طلاق بگیرم اما نمی توانم 

 ..........

اینجاست که خداوند می فرماید :خلق الانسان ضعیفا  

 

قذافی هم ضعیف است  و تاریخ ثابت کرد و پیامبران هم ضعیف اند و تاریخ ثابت کرد که مسیح منجی هم بالای صلیب وحشت زده صدا زد خدایا چرا مرا تنها گذاشته ای و دیگری گفت این چه منجی است که نمی تواند خود را نجات دهد؟؟؟  

مسیح برحق است اما یک انسان ضعیف است  

 

اراده ی انسان پس چیست؟؟؟ 

اراده ی ما محدود و شخصی و در حد خانه ی درونی و ذهنی  است و اراده ی بیرونی یک توهم است یک بازی است .

 همه کارها را بدون استثناء خدا انجام می دهد اما ظاهرا به وسیله ی این و آن !! 

 

مهمترین دلیل اثبات خدا برای من : 

این که یک موجودی است نمی گذارد من معصوم باشم و نمی توانم دفع ضرر و یا کسب منفعت بکنم و این که یک اراده ی برتر از من وجود دارد و اراده ی من را سانسور و فیلتر می کند. و آنچه خودش بخواهد و حکمت و قانون او بخواهد اجرا و عملی می شود

 

متهم اصلی (۱۴)

هویت فکری  

 

همه ی موجودات فکر و اندیشه اند و هر انسانی یک هویت فکری دارد و شروع تغییرات از فکر است. 

 

إِنَّ اللّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ (رعد11) 

در حقیقت‏خدا حال قومى را تغییر نمى‏دهد تا آنان حال خود را تغییر دهند 

 

نفس یک موجود درونی است و آنچه بیرونی است جسم است تغییرات بیرونی فقط و فقط و فقط اراده ی خداست و دربست خوب و زیبا و عالمانه است . 

تغییرات بیرونی را فقط خدا انجام می دهد . حال خداوند نظر می کند به نفس ما که چه می خواهد ؟؟ 

بین اراده ی انسان و جهان مادی خداوند قرار دارد . 

نفس .......... جهان مادی  

آنچه بین نفس و جهان مادی قرار دارد خداست و تمام خواسته های ما ابتدا به خدا می رسد و سپس فیلتر می شود و آنچه موافق با اراده ی خدا باشد عملی می گردد. و لذا در قرآن می گوید تمام خواسته های بد و خوب شما مشروط به خواست خداست. اگه خدا بخواد . 

 

خداوند می فرماید هر نوع تغییر اختیاری درونی می تواند جهان بیرون را تغییر دهد لذا انسان می تواند جهان پیرامون خود را تغییر دهد اما بطور غیر مستقیم زیرا خداوند اراده ی ما را باید عملی کند . 

 

نکته ی بسیار بسیار بسیار مهم : 

اختیار انسان ها تنها درونی و نفسانی است می تواند محتویات درون خود را تغییر دهد اما در جهان بیرون مستقیما دخالتی ندارد ولی تغییرات درونی جهان بیرون ما را عوض می کند . لذا مولانا می گوید: گر بود اندیشه ات گل ، گلشنی

یعنی بهشت و جهنم را در ذهن خود می سازیم اما در جهان بیرون انعکاس می یابد. 

  

فلسفه ی دعا : 

اگر انسان ایمان بیاورد که همه کاره یک نفر است و تنها اراده ی یک نفر جاری است لذا اهل دعا و نیایش می شود و با دعا جهان را تغییر می دهد و این دعا می تواند با سکوت انجام شود.  

متهم اصلی (13)

هوای نفس 

 

نفس انسان تنها در هوای گذشته و آینده می تواند تنفس کند و زنده بماند و لذا انسان نفس مدار مدام در بین گذشته و آینده طواف می کند و هیچگاه نمی تواند از این حرکت بایستد زیرا نفس یک موج است که تنها با حرکت پدید می آید و آرامش مساوی با مرگ موج است. 

 

زندگی در زمان حال که در حقیقت بی زمانی است یک زندگی جدید و با کیفیتی متفاوت است. زندگی بدون نفس مانند خوردن شراب است شراب بی خودی و بی خیالی و انسان بی هوش می شود بی خود می شود و ................... 

 

در حقیقت گذشته مانند یک دیوار است و آینده هم مانند یک دیوار است و ما محبوس زمان هستیم . زندانی زمان و باید از زمان ترسید و پابه بی زمانی گذاشت و از مکان ترسید و به لامکان رفت.  

خدایا ما را از بند زمان آزاد کن  

خدایا  جسم هستیم ما را جان کن تا لایق جانان شویم . 

 

خدایا با جان شدن ، جسم ما هم روح می شود و جهان مادی ، جهان روحانی می گردد و ........ 

متهم اصلی (12)

EGO 

 

نام دیگر نفس ، ایگو است و هر چقدر سن انسان بالاتر می رود و بیشتر توسعه ی مادی پیدا می کند ایگو بزرگ و بزرگ تر می شود و به همان اندازه غم و اندوه او بیشتر می شود . نام های بزرگ دردآور است و شخصیت های اجتماعی معمولا انسان را زندانی می کند و یک زندانی چگونه میتواند شاد باشد !!! 

در گفتار قبلی گفتیم که نفس تولید غم می کند و لذا یک کودک شاد است اما وقتی ایگو پیدا می کند از شادی و شیرینی او کاسته و بر غم های او افزوده می گردد و لذا می گویند سعی کنید کودک باشید یعنی برای ساعتی نام و نشان اجتماعی خود را کنار بگذارید و آواز بخوانید و آب بازی کنید و بی خیال شوید. 

متهم اصلی (۱۱)

نفس و عقل دو موجود متضاد  

 

انسان در یک زمان یا عقل است و یا نفس  و یا عاقل است و یا نفس جاهل . عقل از دریای بسیار شیرین زاده می شود و نفس از دریای بسیار شور و تلخ . 

از کجا بفهمیم که الان فرشته ی عقل هستیم و یا دیو نفس ؟؟؟؟ 

انسان وقتی شیرین کام است و کام دیگران را شیرین می کند یک فرشته است 

اما وقتی تلخ کام و ناکام است و کام دیگران را هم تلخ می کند یک دیو و موجود جهنمی است.  

 

شادی یک حالت نیست بلکه یک موجود است یک فرشته است و انسان عاقل شادی است و شاد می کند و  

غم هم تنها یک حالت نیست بلکه واقعا موجودی به نام غم وجود دارد و زائیده ی نفس است و انسان غمگین یک شیطان است  

و لذا ممکن است صبح یک فرشته ی شاد باشیم و شب یک شیطان غمگین باشیم. انسان دائما رنگ عوض می کند گاهی رنگ خدایی می گیرد و گاهی رنگ شیطانی . 

 

نتیجه: 

شیرینی و شادی محصول درخت عقل است و تلخی و تاریکی و اندوه محصول درخت نفس است.